حقیقت دور



و من میان صدای نامجو گم می شوم و من از هر طرف با صدای نامجو توسط جهان محاصره می شوم محدود می شوم نگرانت می شوم نگران تلخی جاری در زندگیمان نگران عذابی که شاید هیچگاه تمام نشود کاش نبودم نبودم که مجبور به پرداخت تاوان اشتباهاتم نبودم کاش می مردم و خاطره ای محو در دنیایتان می شدم زندگی محدود است و انتخاب ها به تبع آن محدود و من سرشار از محدودیت ها در معامله و قمار با دنیا که شاید راه دیگری باشد که شاید بتوان جنازه ای را نجات داد هر چند که این بوی تعفن از
وقتی می گفتم سوگواری نکردم خودم هم معنی آنرا نمی فهمیدم تا اینکه امشب از خودم پرسیدم چرا چرا اینهمه آدم زنده میمونن و عموی من نموند؟ چرا اونا تونستن و اون نتونست؟ دوباره دنبال عکس های ct اسکن گشتم و پیدایشان کردم با کات آخر ct زدم زیر گریه این ct برای روزی بود که عمویم تازه وارد بیمارستان شده بود گریه کردم چون پروگنوز نداشت چون می دانستم احتمال زنده ماندنش کم است می دانستم کار زیادی نمی شود کرد ریه آنهایی که زنده می مانند اینطور نیست دو روز تمام داخل

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

metal bearing China آسانسور اخبار علم و دانش وب صدا عظیم بار تهران Kenneth hitmarket درس پژوهی زالو پلاس ،خرید زالو ،زالو طبی ،قیمت زالو دانلود مقاله